روند مرمت بناهای با ارزش از طریق مرمت چند بنای قدیمی پراکنده در شهر به سامان نخواهد رسید. این کار نیازمند فعالیتی وسیع، مستمر ومنسجم توسط گروههای مختلف و با رویکرد ” مرمت شهری” است. رویکردی که با هر چه مشخصتر شدن طرحها و برنامههای مرمت شهر، در چارچوب پروژههای بهسازی بافتهای تاریخی شهرهای قدیم و در تمام ابعاد آن، اعم از کالبدی، اجتماعی تا مدیریتی وفرهنگی -، باید به تدریج جلوهگر شده، تصویر ذهنی روشنی را از آیندهی این بافتها برای همگان فراهم کند. در این مسیر ابتدا باید چشماندازی شهرسازانه به تصویر کشیده شود و نهال شوق به مرمت بافتها در دردل مسئولان شهرداریها و دولت، دست اندرکاران حرفهای، و بهرهبرداران و مردم شهر چنان کاشته، آبیاری و پرورانده شود تا هر کس با میل و به روشنی، سهم خود را در بالندگی این پروژههای مرمتی ادا نماید.
در اینجا سعی خواهم کرد با تأکید بر لزوم دیدی جامعنگر، نقش مرمت، حفاظت و بهسازی شهری را در تحقق راهبردهای توسعه شهری مطرح، و به نقش شهرداری ودیگر سازمانها وگروههای درگیر در این پروسه بپردازم. برای این کار از طرحهای شهری اخیر تهران، که در مقیاسهای مختلف اشارههائی روشن به حفاظت و مرمت بافتهای تاریخی و ارزشمند دارند، استفاده خواهم نمود.
مرمت یک مسئلهی فرهنگی است!
حفاظت از میراث قدیم ومرمت بناهای با ارزش و قدیمی مسئلهای نیست که بخواهیم صرفاً به تقلید از دیگران یا به زورقانون پیشش ببریم.
البته تمام شهرهای اروپائی طی قرون متمادی، و به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم که بافتهای قدیم به شدت در خطر تخریب ومدرنیزاسیون قرار گرفته بود،- میراث تاریخی خود را مرمت کردندو با این کار نه تنها هویت یگانهی خود را پا برجا نگهداشتند، بلکه هر شهر در اروپا توانست با حفظ شخصیت وکاراکتر خاص معماری کلاسیک، سنتی و بومی خود، صنعت توریسم را با قدرت تمام در خود جذب کند و رونق بخشد.
در کشور ما نیز که از نظر تعداد بناهای میراثی واهمیت آنها در رده جهانی از مقام بالائی برخوردار است- این قابلیت همواره وجود داشت که با مرمت شهری و استفاده از ساختمانهای ارزشمند قدیمی برای عملکردهای فرهنگی، هنری و گردشگری بتواند به توریسم داخلی و خارجی رنگ و جلائی بخشد و درآمدهائی نیز ببار آورد. این که این پتانسیلها چرا مدّ نظرنبوده و نیستند را به سادگی نمیتوان پاسخ داد. شاید مهمترین دلیل آن فرهنگی باشد. هر وارثی بخواهد خانهی قدیمی موروثی را حفظ کند، برای تفکیک، فروش یا پیدا کردن عملکرد غیر مسکونی مناسب برای آن دچار مشکل میشود. ضوابط مناسبی برای حفاظت وضع نشده اند. هر محله طرح و ضوابط خود را میطلبد. در ضمن، مشکلات فنی مرمت بناها نیز حس ناتوانی را در مالکین تشدید میکند. در نهایت گرایشات عمده اجتماعی نیز در شهر وجود دارند.
حرکات اجتماعی و جابجائیهای گروههای اجتماعی در شهر تهران و به خارج از کشور در ۳ دههی اخیر کلّاً ساختار اجتماعی محلات قدیم تهران را دگرگون کرده است. این حرکات که از قبل از انقلاب نیز به سمت شمال و در پهنه مرکزی تهران مشاهده میشد، در دهههای ۷۰و۸۰ شدت گرفت، و محلات قدیمی مرکز شهر به دلیل غفلت مسئولین ومردم، هر دو، به حال خود رها شدند و مهجور ماندند. در عوض تهران رشدی عنان گسیخته را به سمت شرق و غرب آغاز کردو تمام محلات خلوت آن نیز به صورت متراکم، توسط بخش خصوصی و سازندگان کوچک، ساخته شد.
اکنون بافتهای تاریخی در اثر بی توجهی های ۳۰ -۴۰ سال اخیر چندان آسیب دیده اند که برای احیای آنها، بازشناسانیدن ارزش این بافتها و لزوم مرمت آنها به مسئولین و مردم از جمله از طریق تبلیغات ضروری است. و رسانههای عمومی نقش مهمی را در آن بعهده دارند.
مرمت شهری چیست؟
اگر مرمت شهری را مترادف با urban conservation، urban regenerationیا urban restorationبدانیم، این واژه معرف روندی از تعمیر و بهسازی بافتهای تاریخی ارزشمند شهری، ضمن حفظ کلیت قدیم و ارزشهای اولیه آن است . روشن است که در همه جای دنیا نمیتوان و نباید، بافتهای قدیمی را به روش موزهای تماماً حفظ کرد و عیناً مرمت و بازسازی کرد. شهرها زندهاند و عملکردها مرتباً تغییر میکنند و بافتهای تاریخی نیز باید پر تحرک بمانند. در جهان امروز بافتهای با ارزش مرمت ونگهداری میشوند، تا فضاهائی با هویت را در قلب شهر برای اوقات فراغت، گردشگری، و کار و فعالیت اقشار فرهنگیتر جامعه فراهم آورند. و از همین رو، رویکرد به مرمت شهری در طول زمان، به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم مرتبا تغییر یافته است.[i]
احیای بافتها، ضمن رعایت اصول طراحی ویژه هر بافت (حتیالمقدور حفاظتی و مرمتی)،
معمولا طبق ضوابط راهنمای تجویز شده از سوی شهرداری ها، در حول مقولات زیر است:
– رعایت ارتفاع و تراکم و تناسبات انسانی متداول در محدوده ی مورد نظر، و پیوستگی و هماهنگی خط آسمان.
– رعایت عملکردهای مجاز در حوزههای تاریخی، متناسب با نقش تعیین شده برای آن در شهر.
– حفاظت فعال از عناصر شاخص مانند سبک معماری، جزئیاتنما، مصالح، رنگ، و …. با توجه به زمینه موجود در بافت.
– رعایت اصول طراحی برای مداخله در معابر(تعریض و عقبنشینی)، وحفظ وضع موجود یا وضعیت اصیل قبلی.
– طراحی تردد و سیرکولاسیون و پارکینگها با اولویت تردّد پیاده.
– ارائه الگوهای ویژه برای ساخت وسازهای جدید، هماهنگ با بافت قدیم موجود.
– ارائه الگوهای استقرار ساختمانها و نحوهی همجواریها و ترکیبات حجمهای پر و خالی، بطوریکه سیمای شهری بویژه از معابر اصلی دچار آسیب نشود.
– تعیین و رعایت حرایم برای آثار تاریخی با ارزش، تا تحتالشعاع ساختمانهای پرحجم جدید قرار نگیرند.
– عدم ارائه مجوز تفکیک به اراضی واقع در بافت.
روشن است که در ازای حفاظت و کمحجم نگهداشتن ساخت و ساز، اعمال اتخاذ سیاستهای تشویقی مانند تغییر عملکرد، انتقال حق ساخت، و …. برای ترغیب مالکان به مرمت بناها لازم خواهد بود.
بدینترتیب مرمت شهری در قالب یک حفاظت فعال برنامهریزی شده و هدایت شده، روح محلات قدیم و ساختمانهای با ارزش آنرا به شهر باز خواهد گرداند.
لازم به تکرار نیست که این اقدامات تدریجی و کوچک مقیاس ، ذرّه ذرّه شهر قدیم را با چهره و شخصیت همیشگی آن، نو خواهند کرد، بیآنکه به انسجام و یکپارچگی آن خدشهای وارد ، و حسّ مکان قدیم را در آن نابود کنند.
اغلب ممکن است قابلیتهای عملکردی متفاوت و جدیدی در مسیر مرمت شهری برای بافتها کشف و ایجاد شوند و عناصر کالبدی و فعالیتی تازهای در آن ادغام گردد. نقش حرکت سواره کاهش یابد و به اهمیت مترو و وسائل نقلیه عمومی، برای دسترسی بهتر-، افزوده گردد. اما بافت قدیم پا برجا بماند و فضای آن حفظ گردد.
این رویکرد به مرمت شهری تا کنون در کشور ما و به خصوص در تهران وجود نداشته و تازه است. حتی در اصفهان هم که مردمانش به لزوم مرمت شهری و حفاظت از بافتها و بناهای تاریخی شهرشان آگاهی و یقین دارند، روند مرمت شهری زیاد فراگیر و موفق نبوده است و روحیه کاسبکاری بر ایدهی حفاظت از میراث غلبه یافته است. مرمت از نظر فنی و کالبدی نیز گاه در کشور ما بسیار موزهای، به شدت سنتی و غیرپویا بوده است. و همین سختگیریها و دست روی دست گذاشتنها باعث شده است خانههای تاریخی در بافتها به جای مرمت و احیاء یکبه یک تخریب شوند.
از سوی دیگر، با مطرح شدن مفاهیم همگروه با ایدهی مرمت شهری، ولی مخدوش کننده آن، سالهاست اهدافی انحرافی و بیتوجه به ارزشهای “تاریخی” بافتها، در محافل شهرسازی کشورمان مطرح میشوند و در صدر برنامهها قرار میگیرند، بیآنکه مفاهیم مرمت، حفاظت، احیاء و حتی بهسازی در بافتهای قدیم درک و در برنامه گنجانده شوند.
در واقع سیاست مداخله در بافتهای تاریخی مرکز شهرها با سیاست مداخله در تمام بافتهای مسئلهدار بر میخورد و یکی انگاشته میشود! و عملا ارزشمند بودن بافتهای تاریخی در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.
این برنامههای وسیع تحت عنوان “ساماندهی و بازسازی بافتهای فرسوده توسط “سازمان نوسازی شهر تهران”، یا “نوسازی بافتهای مسئلهدار” توسط وزارت مسکن، تهیه و اجرای طرحهای موضعی local را برای محلات تاریخی و بازارها ، بی اعتنا به متفاوت بودن و یگانه بودن این گونه بافتها پیشنهاد میکنند، و بدین ترتیب، مفاهیم و تعاریف لازم برای رویکردی صحیح در مرمت و حفاظت و احیای بافتها از دست میرود. در این مواقع است که اصرار سازمان میراث بر دقت و اصالت امری مزاحم و دست و پاگیر تلقی میگردد و چشمانداز همکاریهای نزدیک و تشریک مساعی گروههای درگیر دچار وقفه میشود.
مبانی ایده توسعه در گزارش طرح جامع تهران :
در گزارش سنتز طرح جامع تهران چنین میخوانیم:
” برای انسجام بخشی، زیستپذیری، توسعهپذیری وکارآمدی”، تهران {منجمله} به حرکات زیر نیاز دارد:
- پالایش مرکز قدیمی تهران و ارتقاء سطح و کیفیت عملکردی آن برای جریان یافتن فعالیتهای فرهنگی، گردشگری، و کسب وکار.
- ساماندهی، هدایت و تقویت روند شکلگیری مراکزی مکمل برای مرکز قدیمی، و توزیع متعادل خدمات و کاهش تقاضای سفر به مرکز شهر.
- تأمین و گسترش فضاهای عمومی در تمام سطوح و لایههای فضائی – کالبدی شهر تهران.
- ساماندهی نظام حرکت سواره و پیاده.
معرفی محور مرکزی تهران(از تجریش تا شهر ری):
ایده اصلی توسعه کلانشهر تهران بر تقویت و ایجاد فضاهای شهری واقع بر ۵ محور شمالی جنوبی رود-دره های آن – کن، فرحزاد، درکه، دربند، دارآباد-، قرار دارد. محور دربند-ری، محور مرکزی و اصلی شهر است. این ۵ محور را ۳ محور شرقی غربی در شبکه ای کامل می کنند که محور انقلاب و امتداد آن محور تاریخی و ساختاری آنست.
محور تاریخی سرتاسری دربند-ری، مهمترین محور توسعه تهران به حساب می آید زیرا ۷ مرکز اصلی پیشنهادی طرح جامع تهران(شامل مراکز تاریخی تجریش، تهران ناصری و شهر ری) بر آن واقعاند. این محور در واقع ستون فقرات شهر تهران است.
در طرح جامع، بافتهای قدیم تهران همچنین در زمره محدودههای نیازمند مداخلهی برنامهریزی شده قرار گرفتهاند. یعنی محدودههائی که اعمال ضوابط و مقررات پهنهبندی به تنهائی در آنها کافی نیست، بلکه نیازمند طرح ویژه اند.
– بافتهای قدیم نیازمند مرمت شهری تهران ، عمدتا در ۳ بخش مجزا قرارگرفتهاند: تهران ناصری که در مرکز شهر تهران است، بافتهای ارزشمند تجریش و دیگر روستاهای شمیران، و بافت قدیم شهر ری.
– هر سه این محدودهها در صورت مرمت و رسیدگی میتوانند به بهترین نقاط برای جذب گردشگری و فعالیت متنوع تبدیل شوند.
– عناصر تاریخی مذکور، از مؤلفههای ساختاری شهر تهران بوده و به همراه عناصر ارزشمند طبیعی مجاورشان، هویت و ارزشهای تهران را میسازند!
تداوم تخریب و نابودی بافتهای شهری نتیجهای جز عدم انسجام، عدم تعادل، ناکارآمدی، گسستگی برای تهران ندارد. اگر بتوان بافتهای موجود ارزشمند تاریخی و روستائی را با محیط طبیعیشان به عنوان مهمترین کانونهای شهری موجود، با مرمت و حفاظت نجات داد، مهمترین اتفاق در تاریخ شهرسازی معاصر به نتیجه خواهد رسید.
باید توجه داشت که موقعیت بینالمللی، جغرافیائی و سیاسی تهران، بهرحال به این شهر مقام شاخصی در سطح منطقه میدهد. اما فعلاً این جایگاه به روشنی و با قدرت عمل نمیکند و در اثر فقدان مدیریت و سرمایهگذاری مناسب، کلا تهران نقش جهانی خود را بهعنوان مهمترین کلانشهر بین استانبول و دهلی، به شهرهائی مانند دوبی،و دوحه واگذار کرده است.
طرح جامع تهران و مرمت شهری
در گزارش طراحی شهری طرح جامع تهران، (صفحه ۵۱)، احیاء مراکز تاریخی (تهران قدیم، شهر ری و تجریش)، چنین عنوان شده است:
“هدف طرح جامع از احیاء مرکز تاریخی تهران، حفاظت از هویت یگانه شهر تهران، در عین شکوفا کردن زمینههای اقتصادی و کالبدی در آن بهعنوان مرکز یک شهر مدرن بینالمللی است. در واقع، تهران قدیم در عین حفظ چهره قدیمی خود در بناهای ارزشمند عمومی و خصوصی، به باز تولید و بهسازی بافت قدیم خود پرداخته، از طریق ایجاد هماهنگی و زیبایی، بافت قدیم خود را به عرصهای جذاب جهت فعالیت اقتصادی و اداری مدرن، گردشگری و تفرج، گردش پیاده و خرید، تبدیل خواهد نمود. ”
راهبردهای طرح جامع در راستای این هدف عبارتند از:
- توجه به ساختمانهای غنی و باارزش قدیمی و ایجاد هماهنگی بین نماهای خیابانها از طریق رعایت ضوابط ویژه مرمت و ساخت و ساز در بافتهای قدیم.
- ایجاد حریم بین بافتهای تاریخی کوتاه مرتبه و حوزههای بلندمرتبه شهر.
- استفاده از انتقال حق ساخت (TDR) جهت تحقق طرحهای حفاظتی بافتهای تاریخی.
- رعایت رد گذرها و احجام کوتاه مرتبه طبق الگوی قدیم به هنگام بهسازی و نوسازی در بافتهای ارزشمند حفاظتی (روش implant یا دوبارهسازی و همسانسازی) و پرهیز از تغییر دادن شکل و عرض گذرها، مگر برای ایجاد راهوندهای موثر خدماتی و عمومی، یا پیادهراهها.
- تغییر کاربریها طبق توصیه طرحها برای پاسخگویی به نیازهای منطقه.
سازمان یا نهاد مسئول
سازمان میراث فرهنگی: باید نقش اصلی و فعالی را در احیاء تهران قدیم بهعهده گیرد: ثبت تعداد بسیار زیادتری از بناهای ارزشمند، تأمین بودجه از دولت برای تعمیر آنها، اعم از مالکیت خصوصی یا عمومی، و اخذ و اعطاء امتیازهای مختلف تشویقی برای فعال نمودن این بناها در عرصه زندگی روزمره (پذیرایی، مسکونی و غیره)
عزم و اراده شهرداری تهران در سازماندهی فرآیند احیاء شرط اول است. (ایجاد “شهرداری تهران قدیم” با چشمانداز و برنامه ویژه)
دولت و شهرداری از طریق ایجاد بانک زمین و استفاده از مکانیسمهای جدید و بهروز کردن قوانین توسط مراجع قانونگذار، باید چرخه احیاء بهسازی بافت قدیم را به حرکت درآورند. شهرداری میتواند از مشارکت مردم، بخش خصوصی و دولت در این زمینه استفاده کند. فرهنگسازی و تبلیغ و تشویق به فرآیند احیاء سرعت خواهد بخشید، که نقش آن بهعهده وسایل ارتباط جمعی یعنی: رادیو تلویزیون، مطبوعات و مجلات عمومی و تخصصی است.
- هماهنگی در جزئیات، مقیاس، تناسبات بافت و مصالح و رنگ و شکل بناها در بافتهای تاریخی و قدیمی (حفظ آجرنماها، شیروانیها، ساختمانهای قدیمی) از طریق طرحهای شهری ویژه برای هر محور یا معبر.
- پرهیز از دادن مجوز به نماهای متضاد با محیط و سیمای خیابان (کنترل جداره و نما در سیمای خیابان){تأسیس دفتر زیباسازی محلی}؛
- مرمت و بهسازی نماها در خیابانهای مرکز تاریخی و حفظ الگوی قدیمی خیابان {تأسیس دفتر حفاظت از بافت قدیم شهرداری تهران قدیم}؛
- بررسی نقاط Fix شده یا پیشنهاد شده بهعنوان آثار ثبت شده ملی در منطقه موردنظر و اظهارنظر و توصیه برای طراحی همجواریها و سیمای شهری هریک از این نقاط، به طوری که زمینه ایجاد پیوستگی در کل بافتهای تاریخی فراهم آید (یعنی تبدیل نقطهها به محورها و لکهها در مقیاس طرح تفصیلی)؛
- ایجاد یک ساختار اجرایی قوی در شهرداری تهران قدیم با وظایف معین نظارت و کنترل در اجرای طرحهای عمومی و خصوصی؛
- تهیه شناسنامههای کیفی برای املاک متقاضی تخریب و نوسازی.
- گذاشتن نقشههای تیپ در اختیار مردم درخواستکننده جواز برای ساخت و ساز در مناطق تاریخی (ضمن درنظر گرفتن حجم و موقعیت استقرار ساختمان در قطعه و حتی مصالح و تناسبات بازشوها و …)
راهبردهای طرح جامع در زمینه طراحی شهری در پهنههای نیازمند بهسازی عبارتند از:
- بهسازی “تدریجی” (دخالت کم)، ضمن حفظ و ارتقاء هویتهای محلی، حفظ جمعیت ساکن و جلب مشارکت آنها شامل عملیات استحکامبخشی در ساختمانهای قدیمی فاقد سازه مناسب؛
- حفظ شبکه معابر موجود و کارآمدتر کردن آن، ضمن ارائه تمهیدات ترافیکی برای حذف ترافیک عبوری از مراکز محلات و دادن، اولویت به تردد پیاده و حمل و نقل عمومی.
- هماهنگسازی نماها در جهت استمرار بخشیدن به متوسط ارتفاع ساختمانهای موجود و صدور مجوز برای یک طبقه اضافی (تراکم بیشتر)، در لبههای مجاور خیابانهای محلی در صورت تخریب و نوسازی؛
- در محدودههای تاریخی نیازمند حفاظت فعال به جای امتیاز یک طبقه اضافی در بر خیابان، امتیازهای دیگر مانند اجازه تغییر کاربری میتواند جایگزین شود، زیرا روش بهسازی، -در صورت الزام به تخریب و نوسازی،- از طریق جایگزین کردن ساختمانها با همان حجم و ابعاد قبلی خواهد بود؛
- تأمین خدمات محلهای و تجاری- رفاهی و فضای سبز در روند بهسازی محلات باید مدنظر طراحان و شهرداری قرار گیرد و آزادسازی بخشی از فضای محله برای این کار الزامی است. این مجموعه یا مرکز خدمات محلهای باید متناسب با کاراکتر محله و حتیالمقدور در نقطهای مرکزی و با توجه به معماری و هویت محله (به دور از لبهها) طراحی گردد؛
- برای بهسازی یک محله ایجاد یک دفتر بهسازی در محله برای جلب نظرات و مشارکت مردم و جلب و هدایت سرمایهگذاریهای بخش خصوصی کافی خواهد بود.
- و بالاخره داشتن یک طرح شهرسازی موضعی و مورد وفاق ساکنین در حد محله، برای این کار لازم خواهد بود و پایه اقدامات اجرایی بهسازی محسوب خواهد شد.
تشخص محلی:
بدیهی است که هر محله از تهران قدیم رنگ و بوی خود را دارد. و مداخله در هر محله با توجه به ویژگیهای آن باید صورت گیرد. در صفحه ۴ گزارش طراحی شهری چنین آمده است:
“تهران طهماسبی، تاریخیترین بخش هسته اصلی شهر تهران است. محلات آن: سنگلج، بازار، عودلاجان، امامزاده یحیی و چاله میدان هستند که خوشبختانه هنوز نشانی از هویت اصیل خود را حفظ کردهاند و پتانسیل جذب فعالیتهای گردشگری به درون خود را دارند. اگرچه تغییرات و فرسودگیها طی چندین دهه بعضی از این محلات را به شدت آسیب رسانده است، ولی “حفاظت فعال” آنها در طرح جامع پیشنهاد میگردد. سیما و منظر شهری این زیرپهنه نیاز به مرمت، بهسازی و استحکامبخشی دارد. جایگزین کردن ساختمانهای فرسوده به شیوه درجاسازی و حفظ رد و عرض معابر طبق وضعیت ارگانیک سابق از شیوههای متداولی است که برای حفاظت و بهسازی اینگونه بافتها به کار میرود. بدیهی است که با طراحی شهری مناسب، مسائل موجود شامل نفوذناپذیری، فقدان شبکههای تأسیساتی، و کمبود تسهیلات خدماتی (بهویژه خدمات فرهنگی و گردشگری) در این پهنه حل خواهد شد. ”
شرط اصلی این گذار تدریجی، عزم مسئولین شهرداری تهران تاریخی و جلب مشارکت مردم محلی و سرمایهگذاران و کلیه گروههای ذینفع و ذینفوذ در این حرکت است که نمونههایی از کوچه مروی و خیابان باغ سپهسالار به انجام رسیده است. اجرای “طرح ساماندهی بازار تهران”، قدیمیترین محله تهران را با دوران جدیدی از شکوفایی و رونق روبرو خواهد نمود.
اما محدوده تهران قدیم به تهران طهماسبی ختم نمیشود، بلکه تقریبا بر باروی تهران ناصری منطبق است. حتی بسیاری از ساختمانهای مهم دوره تاریخی رضاشاهی نیز در همین محدوده قرار گرفتهاند و گهگاه به خوبی – اما به صورت موزهای- حفاظت نیز شدهاند (محدوده باغ ملی). “حفاظت فعال” از این پهنه تاکنون بسیار کند و بدون برنامه روانبخشی بوده است. فقدان سیاستهای جلب سرمایهگذاری خصوصی و کمتوجهی شهرداری در ایجاد فضاهای دلچسب جهت گذران اوقات فراغت، باعث شده است که علیرغم مستعد بودن، فضاهای عمومی مکث و تفریح و ملاقات با کیفیت بالا باز نشوند، وکافهها و رستورانهای متعدد در اطراف مکانهای فرهنگی موجود در مرکز تهران، یعنی در اطراف تاترها و سینماها، به وجود نیایند.
بناهای ارزشمند که باید در تهران مرمت شوند!
در طرح جامع مصوب تهران سال ۱۳۸۵، صحبت از ۲۳۰۰ بنای منتظر مرمت در تهران رفته است. این بناهای قدیمی روی نقشه های طرح تفصیلی انعکاس یافته اند.
– اما طبق گزارشات طرح تفصیلی اخیر، تعداد ۴۱۲ بنای تاریخی ثبت شده وجود دارد که با توجه به وسعت تهران و بافتهای قدیمی آن، تعداد زیادی نیست. در اصل حدود ۵۰۰۰ بنای قابل حفاظت و مرمت چند سال قبل توسط سازمان میراث شناسائی شد (طی ۱۴ جلد گزارش و نقشه) که متأسفانه به علل مختلف نزدیک به ۳۰۰۰ تای آن بناها تا به امروز تخریب شدهاند و ساختمانهای مدرن جای آنها را گرفته است.
– از ۲۰۰۰ بنای باقیمانده منتظر ثبت نیز معلوم نیست چه تعدادی در آینده مرمت و حفاظت گردند، زیرا اغلب آنها مالک خصوصی دارند واز آنجا که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قادر به خرید ومرمت آنها نیست، چنین مطرح میشود که ثبت شدنشان نیز مشکلی را حل نخواهد کرد.
در سال ۱۳۸۹ حتی با تعجب شاهد بودیم که چند بنای ثبت شده از لیست سازمان میراث برای تهران خارج شدند.
بهرحال مشاوران تهیه کننده طرحهای تفصیلی جدید روی نقشههای مناطق قدیمی شهر تهران خانههای دارای ارزش مرمتی را به دقت با هاشور علامت زدهاند، که این تعداد نیز به تشخیص مشاوران بوده وبناهای بسیار بیشتری از دو لیست فوقالذکر را در بر میگیرد. اما این کار نیز تضمینی برای مرمت و حفظ این بناها نیست.
سازماندهی مرمت شهر در بافتهای قدیم:
از آنجا که مرمت یک کار اتفاقی و پراکنده نیست و عزم و خرد جمعی گروههای شهری ساکن و ذینفع برای به راه انداختن چرخهای آن لازم است، در اینجا به چند نکته فنی اشاره میشود که احتمالاً میتوانند به تسریع روند مرمت بناها در بافتهای تاریخی یاری رسانند:
۱- تأسیس یک ” دفتر مرمت محله” در بافتهای تاریخی دارای طرح موضعی( محلّی)plan Local توسط شهرداری و سازمان میراث
۲- اقدام به مرمت تأسیسات شهری در محل توسط شهرداری و دولت، با نظارت سازمان میراث
۳- ایجاد ارتباط با گروههای محلّی فعال(جوانان، کسبه، سازندگان محلی، سرمایهداران بالقوه در محل) و …. برای نیاز سنجی و جلب علاقه افراد محلی به کارمرمت و احیا.
۴- جلب اقشار فرهنگی، جوانان و هنرمندان و حرفهایهای مرتبط به فعالیتهای مناسب برای بافت به کار و زندگی در بافت ومرمت آن.
۵- تلفیق سبکها ومصالح قدیم و جدید وامتزاج رویکردهای مدرن و سنتی در مرمت بناها، برای ارائه فضائی قابل استفاده و امروزی در بافت قدیم
۶- مرمت بناها با توجه به همجواریها و تهیه نقشه مرمت هماهنگ با ساختمانهای مجاور، بطوریکه بناها و فضاهای پدید آمده به صورت موزون و پیوسته در کنار یکدیگر قرار گیرند و تضاد و ناهمخوانی در حجمهای ساخته شده در بافت پدید نیاید.
رفع اختلافات بین دیدگاههای شهرداریها و سازمان میراث:
شاید بهتر است قبول کنیم که یکی از علل مهم عدم موفقیت و کندی اقدامات مرمتی در بافتهای قدیم اختلاف دیدگاههای مرمتی شهرداریها و سازمان میراث است.
اگرچه شهرداری تهران در اقدام فعالتر است و بودجهاش نیز برای مداخله بیشتر، اما اقدامات شهرداری بیشتر عجولانه، کم دقت ودر جهت ساماندهی سریع و فیصله دادن به امور، به ویژه در فضاهای عمومی، یعنی حیطهی مسئولیت شهرداری است.
در حالیکه دیدگاه سازمان میراث برای مرمت، تا کنون بیشتر تمایل به مرمت تک بناها یا مجموعههای تاریخی با دقت و وسواس بیش از حد بوده است. حال اگر این دیدگاههای متفاوت که تا کنون منجر به توقف و تعلیق بسیاری اقدامات مرمتی شده است، در یک اقدام مشترک و طی روندی مستمر به یکدیگر نزدیک شود، و در عمل رویهای پویا و اقتصادی و حرفهای در زمینه مرمت شهری و معماری بتواند با تشریک مساعی طرفین و گروههای ذینفع پیش گرفته شود، شاهد گامهای بلندی در به ثمر رسیدن ایدهآلهای مرمت، چه در سطح شهری و عمومی، و چه در مقیاس مرمت بناها خواهیم بود.
نشانههای محله
حفاظت از عناصر تاریخی و طبیعی نشانهای در محلات میتواند از طریق درست کردن لیست و شناسنامه برای خانههای قدیمی زیبا و درختان کهن، ثبت خانههای قدیمی پیشنهاد شده در لیست آثار میراث فرهنگی و حتیالمقدور استفاده از این خانهها برای عملکردهای فرهنگی در محله مانند خانه محله.
از مهمترین اهداف طرح جامع ایجاد محیطهای امن و سرزنده مسکونی و ایجاد فضاهای امن و پرجنب و جوش عمومی در مراکز محلات است. این فرایند “محلهزایی”، در جبران حرکتهایی که تاکنون در “محلهزدایی” از محلات تهران و پاره شدن و جداسازی فضاهای محلی موثر بودهاند، پیشنهاد میشود:
- حذف ترافیک عبوری و ایجاد پیادهراهها و پیادهروهای امن در سطح محلات
- بنبست کردن برخی کوچههای مسکونی
- شفافسازی فضای همکف خیابان به دنبال آرامسازی فضا و محیط محله
- استفاده از مبلمان مناسب برای استفاده بیشتر ساکنین از فضاهای عمومی محله
- درختکاریها در مکانها و محورهای ممکن
بررسی یک مورد طرح مرمت شهری:
طرح مرمت و بهسازی محله سیروس چه شد؟ طرح محله سیروس، تهیه شده توسط مهندسان مشاور باوند در اواخر سالهای ۷۰، یکی از اولین طرحهای بهسازی و مرمت شهری بود که در تهران به تقاضای نمایندگان ساکنین محل از وزارت مسکن و شهرسازی، به کارفرمایی سازمان عمران و بهسازی این وزارتخانه تهیه شد. این طرح یکی از طرحهای خوب و دارای برنامه اجرایی بود، که متاسفانه اجرای آن در آن زمان به علل متعدد با موفقیت روبرو نشد، و دارای خطوط کلی زیر بود:
۱- برنامه راهبردی که به طرح ساختاری و اجزاء آن شکل میداد:
- فعالیتهای زیرساختی
- ماندگاری (کالبدی)
- ساماندهی اجتماعی- فرهنگی، …
- خدمات رفاهی محله
۲- این طرح “تأسیس دفتر محلی” را با حضور افراد زیر پیشنهاد میکرد:[ii]
– شورای محلی (شورایاری محل یا نمایندگان آن)
– صاحبان مشاغل
– اهالی قدیمی علاقمند
– جوانان محل
– زنان ساکن در محل
– مدیران و آموزگاران شاغل در محل
– مسئولان خانه بهداشت (و احیانا بهورزان محلی)
۳- “هدایت روند مشارکتها” به پیشنهاد مشاور باوند میبایستی از طریق زیر صورت میگرفت:
– تهیه طرحهای نمونه برای تحریک توسعه
– تأمین خدمات
– تشویق به تجمیع (در حد معقول) و نه به صورت علوآمیز
– پاسخگویی به متقاضیان ساخت و ساز
– تشویق مالکین(تخفیف در عوارض) از سوی نماینده شهرداری حاضر در دفتر محلی
۴- وظایف نماینده شهرداری در محل به طور خلاصه پیگیری مسائل زیر بود:
- اجرای کفسازی گذرها
- احداث فضاهای سبز و باز
- احداث فضاهای فرهنگی
- بهبود بهداشت و جمع آوری زباله در محل
- پیگیری مسائل تأسیسات شهری (گاز، فاضلاب، آب و برق)، با شهرداری مرکز و سازمانهای مسئول دولتی
- ارتقاء امنیت محل
۵- وظایف سازمان میراث در طرح اجرایی محله سیروس چنین تعریف شده است:
- مرمت بناهای ارزشمند محله (ثبت شده یا نشده)
- جلب اعتبارات سازمان به محله سیروس
- ایجاد جاذبههای فرهنگی و گردشگری
- مشارکت حفاظتی (احیای دروازه دولاب، حصار اول، بازار نایبالسلطنه، چاله میدان و …)
- همکاری با سازمان عمران و بهسازی در ارائه الگوی معماری
- شناسایی و معرفی مصالح بومی و باارزش
۶- وظایف نماینده سازمان عمران و بهسازی (کارفرما) در مقابل دفتر محلی چنین تعریف شده بود:
- تهیه طرحهای لازم موردنیاز محله برای مرمت و بهسازی
- تهیه کتابچه راهنما به زبان ساده برای بهسازی
- تهیه طرح پیشتاز (و اجرای آن)
- طرح چهارراههای اصلی گذرهای اصلی محله سیروس
- طرح بازار نایبالسلطنه
- طرحهای تیپ معماری برای پیشنهاد به مردم متقاضی ساخت و ساز
متاسفانه هیچ یک از این پیشنهادات به ترتیب بالا طرح نشد و به اجرا درنیامد.
۷- وظیفه نماینده شورا (یا شورایاری) محلی سیروس عبارت بود از (این شورا البته منتخب مردم محل بود)
- تشکیل تعاونی مسکن ساکنان محله
- سعی به تجمیع از طریق جلب توافق همسایگان به ادغام
- جذب اعتبارات به تعاونی
- تشویق ساکنان به مشارکت و سرمایهگذاری
تأمین اعتبارات مالی میبایستی از طریق:
- جلب اعتبارات طرحهای مجموعهسازی
- تخصیص منابع برای اجرای طرحهای ویژه
- تدارک وامهای کم بهره (بانک مسکن)
- و سایر ابزار ممکن برای توانمندسازی محله انجام میشد.
متاسفانه هنوز هم اجرای این طرح به حرکت نیفتاده است و چارچوبهای اجرایی آن در تهران در عمل به آزمایش گذاشته نشدهاند.
نتیجه:
زمینهها آماده است و سالهاست برای اجرای یک طرح “مرمت شهری” در بافتهای تاریخی تهران خیز برداشتهایم. این کار باید دیر یا زود در محلات عودلاجان، سیروس، بازار و سنگلج انجام شود. این محلات ارزشمند تاکنون بسیار آسیب دیدهاند، اما هنوز ساختار و استخوانبندی آنها اجازهی یک مرمت پاکیزه را میدهد. این گام مهم باید به کمک تمام گروههای دینفع، منجمله شهرداری منطقه ۱۲، ناجا، بازاریان، مردم ساکن، کسبهی حاضر در محل، هنرمندان و جوانان علاقمند، زنان محل، سازمانهای وابسته به شهرداری و سازمان عمران و بهسازی، و سازندگان و توسعهگران بزرگ و کوچک، بدون برهم زدن اندازهی قطعات و با کار در مقیاس و اندازههای متناسب ، انجام پذیرد.
[i] در جزوه “ضوابط عمومی مداخله در بافتهای تاریخی” تهیه شده توسط اداره کل حفظ و احیاء بافتهای تاریخی- تیرماه ۱۳۸۸، چنین آمده است: در دهه ۱۹۵۰ مفهوم اصلی آن بازسازی شهری، در دهه ۱۹۶۰ میلادی به مفهوم باززندهسازی در دهه ۱۹۷۰ به مفهوم نوسازی شهری، در دهه ۱۹۹۰ معاصرسازی و در آغاز قرن بیست و یکم به مفهوم نوزایی شهری” بوده است، که در آن جاذبه، اصالت بخشیدن و تمایز شهری در دستور کار قرار گرفته است”.
[ii] که این دفتر در آن زمان موفق نشد دایر باقی بماند، اما در ۳ سال اخیر، دفتر باوند در محله عودلاجان- مجاور محله سیروس در تهران طهماسبی موفق شده است برخی گروههای محلی را جذب، توانمند و فعال کند.